عاشقانه های من و مصطفی

ساخت وبلاگ
درخت سایه‌اش را بی‌دریغ به تو می‌بخشد و خورشید گرمایش را و گل شمیم خوشش را، باران طراوتش را و آسمان برکتش را و رود قطره قطره آبش را و پرنده نوای دل انگیزش را… و همه و همه بخشیدن را از خدایی آموخته‌اند که آن‌ها را زیبا آفریده… زیباترین آفریده خدا انسان است. تو برای بخشیدن چه داری؟ ثروتت؟دانشت؟جانت؟ همه این‌ها خوب است… اما چرا از گنج بی‌پایانی که در وجودت داری خرج نمی‌کنی؟ محبتــــــــــــــــــــــــ ! حاضری آنرا ببخشی؟ با خنده‌ای بر لبت یا اخلاقی خوش یا دستان پرمهری که بر سر کودکی خسته از کار می‌کشی… یا با محبتی که به عشقت می‌کنی… یا… مطمئن باش گنجت تمام نمی‌شود بلکه زیاد خواهد شد… پس از بخشیدنش دریغ نکن… + نوشته شده در شنبه سی ام مرداد ۱۳۹۵ ساعت 0:22 توسط فاطمه  |  عاشقانه های من و مصطفی ...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های من و مصطفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegimanomostafaa بازدید : 78 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 23:40

این مطلب بسیار زیبا رو برای مصطفی جان موقع خواب خوندم :شانس چیست؟بهترین تعریفی که برا شانس پیدا کردم اینست: شانس نام مستعار خداست انجا که نمیخواهد امضایش پای داده هایش باشد. شانس همون کار مثبتی هست، که تو در طبیعت انجام دادی و طبیعت به تو، یک کارخوب یا یک انرژی‌مثبت بدهکاره. و باید به تو، یک سود بده یا یک انرژی مثبت برسونه. چند راه بازگشت انرژی: از نظر سنتی:تو نیکی میکنو در دجله انداز،که ایزد در بیابانت دهد باز از نظر قرآن: هر کس ذره‌ای بدی و خوبی کند به او بازمیگردد از نظر بودا: قانون 'کارما' یعنی هر چیزی کار ماست و به ما بر میگرده. از نظر متافیزیک: انرژی در طبیعت از بین نمیرود. وقتی انرژی‌ای رها میکنی حالتش عوض میشه و بر میگرده. نظم و شعوری در طبیعت حاکمه که قابل انکار نیست. هیچ کس، حتی کسی که خدارو قبول نداره، نمیتونه مثلاً: جاذبه زمین رو انکار کنه. مثلا آب در 100درجه میجوشه؛ عاشقانه های من و مصطفی ...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های من و مصطفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegimanomostafaa بازدید : 106 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 23:40

امشب باهم دعوامون شد الکی و بیخودی اونم با پیش کشیدن بحث ادمایی ک اصلا ارزش ندارن ،چ حرفایی به هم زدیم که نباید می زدیم ... من اشتباه کردم پیش کشیدم  ولی تو هم بی دلیل این قضیه ثبت نام نشدن منو تو سرم عاشقانه های من و مصطفی ...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های من و مصطفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegimanomostafaa بازدید : 129 تاريخ : سه شنبه 13 آذر 1397 ساعت: 9:07

چه زود یک سال گذشت....چندروز مانده به اربعین سال 96 اگرچه مریم و بابا امسال مشرف شده اند اما باز هم من جامانده ام .... مصطفی عزیزم چه زود عمرمان می گذرد الان که دارم این سطور را می نویسم اسرای عزیزم را خواباندم و شما نیز خواب هستید ،ساعت دو نیمه شب است ....دلم خیلی برای مادرم تنگ شده امشب عاجزانه رو به خدا گفتم که هیچ وقت نتوانسته ام حتی یک وعده شیردادن مادرم را جبران کنم و در این امر عاجز عاجزم ،خودت به ابروی سیدالشهدا برای مادرم جبران کن .... مصطفی عزیزم خدا اینگونه صلاح دانسته که من در بیست ویک سالگی طعم تلخ بی مادری را مزه کنم ....خداست دیگر ....چه چاره ای جز تسلیم ....در هرحال فقدان مادر امری است که همیشه تا آخر عمر به جانت چنگ می کشد و وجودت را به آتش می کشد و داغی است که کهنه نمی شود .... اما هزار بار و هزاران بار خدا را شاکرم به خاطر وجود پدرم که خدا نگهدارش باشد و خودش از او در مقابل دسیسه های شیطانی محافظت کند .... عزیز دلم ،مصطفی جان ،دوست دارم که در زندگی منبع ارامش بخشی برای تو باشم اگرچه که ناملایمات روزگار و دست تقدیر گهگاهی مرا طوفانی می کند و کاشانه ی آرامشم را به دریایی متلاطم تبدیل می کند .... ضمنا فاطمه این روزها شدیدا مشغول مطالعه برای آزمون وکالت و آزمون مشاوران حقوقی است ....توکلم به خداست اگر موفق شدم که الحمدلله اگر نشدم باز هم الحمدلله  عزیزم مصطفی ج عاشقانه های من و مصطفی ...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های من و مصطفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegimanomostafaa بازدید : 153 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت: 13:44

آدم عجیبی هستی مصطفی  سیری ناپذیر و پرتوقع  همیشه جایی برای ایراد گرفتن از من باقی است برای تو .... جای تاسف دارد  متاسفانه همیشه باید به تو اعتراض کنم و خواسته ام را با دعوا به تو بفهمانم  متاسفانه تو به درک این مسایل نمی رسی و همیشه من باید تشر بزنم و اعصابم به هم بریزد چون خیلی خنثی و بی خیالی .... برای مثال مدتی است که درباره رفت و امد خانواده ات به خونه مون ازادت گذاشتم الان هفته ای یک بار داری دعوتشون میکنی یا نهایتا ده روز یک بار ....این خیلی بده و زیاده و جالبه که ماه به ماه میگذره و نمی گی که منم خانواده دارم ....باکمال وقاحت میگی فردا میخوام بگم مامانمینا بیان!!!درحالیکه می دونی عمه ی من از تهران اومدن و اصلا به روی خودت نمیاری ....خودم تو رو بد عادت کردم . ..از اول حدو حدودی قایل نشدم و زیادی با افراد صمیمی شدم که نباید میشدم + نوشته شده در  جمعه پانزدهم دی ۱۳۹۶ساعت 12:11  توسط فاطمه   |  عاشقانه های من و مصطفی ...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های من و مصطفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegimanomostafaa بازدید : 135 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت: 13:44

چه زود یک سال گذشت....چندروز مانده به اربعین سال 96 اگرچه مریم و بابا امسال مشرف شده اند اما باز هم من جامانده ام .... مصطفی عزیزم چه زود عمرمان می گذرد الان که دارم این سطور را می نویسم اسرای عزیزم را خواباندم و شما نیز خواب هستید ،ساعت دو نیمه شب است ....دلم خیلی برای مادرم تنگ شده امشب عاجزانه رو به خدا گفتم که هیچ وقت نتوانسته ام حتی یک وعده شیردادن مادرم را جبران کنم و در این امر عاجز عاجزم ،خودت به ابروی سیدالشهدا برای مادرم جبران کن .... مصطفی عزیزم خدا اینگونه صلاح دانسته که من در بیست ویک سالگی طعم تلخ بی مادری را مزه کنم ....خداست دیگر ....چه چاره ای جز تسلیم ....در هرحال فقدان مادر امری است که همیشه تا آخر عمر به جانت چنگ می کشد و وجودت را به آتش می کشد و داغی است که ک عاشقانه های من و مصطفی ...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های من و مصطفی دنبال می کنید

برچسب : یامولای,المظلوم,اباعبدالله, نویسنده : zendegimanomostafaa بازدید : 170 تاريخ : شنبه 11 آذر 1396 ساعت: 12:08

از بیکاری ات و کم پولی مون خییییلی خسته شدم .خدایا گناه من ب درگاهت چی بود؟؟؟

 خیلی سعی میکنم خودمو کنترل کنم ،با این روحیه ی داغونم هر روز و هر شب خودمو حفظ میکنم و بهت رو حیه میدم ،ولی نمی دونی چقد از درون پوکیدم ....اخ خدای من ....

+ نوشته شده در  شنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۴ساعت 1:4&nbsp توسط فاطمه   | 
عاشقانه های من و مصطفی ...
ما را در سایت عاشقانه های من و مصطفی دنبال می کنید

برچسب : بیکاری,مصطفی, نویسنده : zendegimanomostafaa بازدید : 182 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 16:47

مصطفای گلم باز هم سلام ،نمی دانم کی موفق شوی این دل نوشته ها را مطالعه کنی ،عزیزم  دوستت دارم و ب وجودت افتخار میکنم 

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۵ساعت 0:15&nbsp توسط فاطمه   | 
عاشقانه های من و مصطفی ...
ما را در سایت عاشقانه های من و مصطفی دنبال می کنید

برچسب : آنکه,عاشقانه,دوستت,دارد,همسرت, نویسنده : zendegimanomostafaa بازدید : 175 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 16:47

امشب اولین شبی است که از مصطفی دورم یعنی باهاش قهرکردم و اومدم خونه ی خواهرم ،واقعا خسته شدم ،مصطفی یه آدم بهونه گیره ،علت این همه بهونه گیریش رو هم نمی دونم واقعا،من با خیلی از مسایل جنگیدم و ساختم که خودتون اگه پست های قبلی ام رو خونده باشید میفهمید،خود مصطفی هم این مساله رو میدونه ،اما من واقعا از بهانه گیری هاش خسته ام ،خیلی خسته ام ،خیلی دلشکسته ام ،توی همین یکماه گذشته سه بار رفت عاشقانه های من و مصطفی ...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های من و مصطفی دنبال می کنید

برچسب : اولین,قهرمن,مصطفی, نویسنده : zendegimanomostafaa بازدید : 186 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 16:47

بسم الله الرحمن الرحیم  الان خونه ی مامانینا هستیم و دارم پست رو مینویسم .امشب من و مصطفی با ماشین بابایینا دونفره رفتیم زیارت و هوا هوای دونفره بود .اسرا جانو گذاشتیم خونه باباومامان و خودمون رفتیم زیارت ....خیلی خوب بود.خدا روشکر .مصطفی جان عمرمون داره مثل باد میگذره ،امسال که خیییلی ارزوی زیارت اربعین دارم اما بخاطر اسرا شما گفتی نه ،تا ببینیم سیدالشهدا مارو سال دیگه جزئ زوار پیادشون میطلبن یانه ؟دلم هوای تورو داره مولای من .....هوای منو مصطفی رو داشته باش،چه بدبختند اون هایی ک مولای مهربونی چون تورو ندارن ....عاشقتونم مولا.... عاشقانه های من و مصطفی ...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های من و مصطفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegimanomostafaa بازدید : 161 تاريخ : پنجشنبه 20 آبان 1395 ساعت: 1:33